عشق آتشین من
یه کلبه پر از عشقولانه ها 
قالب وبلاگ
نويسندگان

 

من آن ابرم که می آیم ز دریا
روانم در به در صحرا به صحرا
نشان کشتزار تشنه ای کو
که بارانم که بارانم سراپا

پرستوی فراری از بهارم
یک امشب میهمان این دیارم
چو ماه از پشت خرمن ها بر اید
به دیدارم بیا چشم انتظارم

کنار چشمه ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب

به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست

...... 


موضوعات مرتبط: زنگ شعر
برچسب‌ها: عشق اتشین منشعربه من گفتی که دل دریاکن
ادامه مطلب
[ پنج شنبه 21 دی 1391 ] [ 20:58 ] [ hot lover ]

 

 

 

پس آن پنجره بسته درآن خط عبور

پشت آن مرزغرور

من تورا می خوانم

بین آن دسته گلی که بی بهانه پژمرد

یا در آن چشم که هرشب بی تو

لحظه لحظه افسرد

من تورا می خوانم

درغباری رنگین

درغروبی غمگین

آفتابی شرمگین

                            ........

 


موضوعات مرتبط: زنگ شعر
برچسب‌ها: عشق اتشین منزنگ شعردلتنگی
ادامه مطلب
[ شنبه 16 دی 1391 ] [ 19:36 ] [ hot lover ]

 

گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود
گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود
گاهی بساط عیش خودش جور می شود
گاهی دگر، تهیه بدستور می شود
 گاه جور می شود خود آن بی مقدمه
 گاه با دو صد مقدمه ناجور می شود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود
گاهی گدای گدایی و بخت نیست
گاهی تمام شهر گدای تو می شود… 



موضوعات مرتبط: زنگ شعر
برچسب‌ها: عشق اتشین مندل نوشتهشعر
[ دو شنبه 22 آبان 1391 ] [ 14:14 ] [ hot lover ]

 


من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور ازین بیخبری رنج مبر هیچ مگو
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر می ترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
من به گوش تو سخن های نهان خواهم گفت
سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو
قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد
در ره دل چه لطیفست سفر هیچ مگو
گفتم ای دل چه مه است این دل اشارت می کرد
که نه اندازه توست این بگذر هیچ مگو
گفتم این روی فرشته است عجب یا بشر است
گفت این غیر فرشته است و بشر هیچ مگو
ای نشسته تو درین خانه پر نقش و خیال
خیز ازین خانه برو رخت ببر هیچ مگو

گفتم ای دل پدری کن نه که این وصف خداست
گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو 


موضوعات مرتبط: زنگ شعر
برچسب‌ها: عشق اتشین مندل نوشته های عاشقیشعر
[ سه شنبه 9 آبان 1391 ] [ 14:12 ] [ hot lover ]

 

 

ای نزدیک
 

در نهفته ترین باغ ها دستم میوه چید
و اینک شاخه نزدیک از سر انگشتم پروا مکن
بی تابی انگشتانم شور ربایش نیست عطش آشنایی است
درخشش میوه درخشان
تر 


موضوعات مرتبط: زنگ شعر
برچسب‌ها: عشق اتشین منشعرسهراب سپهری
ادامه مطلب
[ سه شنبه 31 مرداد 1391 ] [ 20:13 ] [ hot lover ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

صفای چشمای مهربونتون که وبکده من رو قابل دیدهاتون دونستید.امیدوارم دلای عاشقتون همیشه گرم و شاد باشه.اگه محبت کنید نظر بدید ممنون میشم
امکانات وب